آموزش شطرنج | رضا عبداله زاده

چو شاه شطرنج ارچه قوی است دشمن تو / چو یک پیاده فرستی ز خان و مان بجهد

آموزش شطرنج | رضا عبداله زاده

چو شاه شطرنج ارچه قوی است دشمن تو / چو یک پیاده فرستی ز خان و مان بجهد

1197 تمرین مات های دو حرکتی

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۳۹ ب.ظ

مسائل مات در دو حرکت


دریافت
عنوان: مسائل مات در دو حرکت
حجم: 820 کیلوبایت


دریافت
عنوان: مات های دو حرکتی - راه حل
حجم: 89.4 کیلوبایت

توضیحات در ادامه مطلب...

مسائل مات در دو حرکت

ابتدا باید روشن کرد که در این بخش ما با چه نوع مسئله ای روبروئیم و عناصر اساسی آن کدام است.

مسائل از نظر کلی به قول جورج پولیا ریاضی دان نامدار بین المللی بر دو نوع اند: 1- مسائل مربوط به پیدا کردن و 2- مسائل مربوط به اثبات کردن. مسائل شطرنج از نوع پیدا کردنی است، بدین صورت که ما در شطرنج با مسائل ثابت کردنی که هدف آن مثلاً اثبات صحت قضیه ای باشند روبرو نیستیم. عناصر اساسی و بخش های مختلف مسائل پیدا کردنی عبارتند از: 1- مجهول، 2- داده ها و 3- شرط. این سه عنصر از نظر اهمیت و اولویت همسان نیستند و شرط عنصر مهمتر و اصلی مسئله است. بدون درک درستی از شرط مسئله شناخت و حل مسئله ممکن نیست. مجهول باید بواسطه شرط با داده ها ارتباط برقرار کند. برای نمونه این مسئله را ملاحظه نمائید: 1- مثلثی را با معلوم بودن سه ضلع آن رسم کنید و 2- مثلثی را با معلوم بودن سه ارتفاع آن رسم کنید. در هر دو مسئله داده ها یکی است. سه پاره خط - در یکی سه ضلع و در دیگری سه ارتفاع - و مجهول هم یکی است، مثلث. ولی «شرط» این دو مسئله با هم متفاوت است. در مسئله اول شرط شده که سه پاره خط اضلاع مثلث اند ولی در مسئله دوم سه پاره خط ارتفاع مثلث اند. لذا این دو مسئله به کلی با هم فرق دارند. این را به دلیل اهمیت عنصر شرط مثال زدیم. «شرط» در مسائل شطرنج و ریاضی تفاوت مهمی با یکد یگر دارند. در ریاضیات شرط مسئله را معین می کنند ولی در شطرنج چنین نیست. شرط مسئله را باید حدس زد و پیش بینی نمود. هیچ حریفی پیش از انجام حرکت فکرش را در اختیار دیگری قرار نمی دهد و ریشه همه پیچیدگی و بغرنجی مسائل شطرنج نسبت به مسائل ریاضی در همین عدم تعیین است.

پروفسور پولیا درباره مسائل «مات در دو حرکت» می گوید: در مرحله ای از بازی شطرنج مهره های سفید و سیاه، به نحوی رو در روی هم قرار گرفته اند. مجهول عبارت است از حرکت سفید. شرط، حرکتی را طلب می کند که بدون ارتباط با حرکت سیاه، سفید بتواند در حرکت بعدی شاه سیاه را مات کند. حرکت مجهول - باید هر حرکت سیاه را دفع کند- از حمله نامنتظر پیش گیری کند و پاسخ آماده خود را برای مات کردن پیش بینی کند. به این ترتیب، در این حالت می توان تعداد جنبه های شرط را برابر تعداد حرکاتی دانست که برای سیاه پیش بینی می شود.

طرح عمل و استراتژی کار چنین است: باید از حرکت بحرانی سیاه که ظاهراً خطر بیشتری دارد آغاز کرد و فهرستی از حرکت های سفید تنظیم کرد که می توانند با این خطر عمده مقابله کنند. بعد حرکت های «درجه دوم» سیاه را در نظر می گیریم و از فهرست خود حرکت هایی را که قادر به مقابله با این حرکت های درجه دوم نیستند حذف می کنیم، «سرانجام باید تنها جواب درست باقی بماند».

این راه حل کلی مسائل «مات در دو حرکت» است. شما می توانید با پیروی از روش پولیا این مسائل را حل کنید. این کار آسانی است، سختی کار در این است که: چگونه می توان آن را آموزش داد؟ 
ا

روند یاد گرفتن از یاد دادن متفاوت است!

آموزش حل این مسائل را نمی توان با این گونه توضیح و یا با حل کردن آنان یکی دانست. یافتن مجهول از راه کورمال و از طریق آزمون و خطا بدون آگاهی از ارتباط عناصر اصلی و یا طرح و نقشه ای کاری بی فایده و نتیجه است که جنبه آموزشی ندارد. 
ا

کار آموزش «مات در دو حرکت» را چگونه شروع کنیم؟

بهترین راه آموختن عمل است و شما آنچه را که انجام می دهید یاد گرفته اید. این مسائل را تا آنجا که ممکن است باید به تعدادی مسائل کمکی مربوط به آن تقسیم نمایید که قابل تفکر و حل کردن برای نوآموزان باشد، قطار اندیشه را به حرکت درآورید! جورج پولیا درباره حل مسائل قول مشهوری دارد به این مضمون که: «اگر نمی توانی مسئله ای را حل کنی مسئله آسان تری وجود دارد که آن را هم نمی توانی حل کنی، آن را پید ا کن»

بنابراین از تجزیه مسئله اصلی به رشته مسائل کمکی که دسترسی به مجهول آن آسان تر و مشابه آن باشند آغاز می کنیم. بدین معنی که مجهول تازه به راحتی از داده ها استخراج شود و دانشی برای یافتن مجهول مسئله اصلی حاصل شود.

پولیا در کتاب خلاقیت ریاضی می گوید: «مسئله کمکی به مسئله ای گویند که باید به آن توجه یا روی آن کار کنیم. این توجه یا کار به خاطر خود این مسئله نیست بلکه به این خاطر است که به حل مسئله دیگری، یعنی مسئله اصلی ما کمک می کند. مسئله کمکی وسیله ای است برای رسیدن به هدف، این وسیله راه رسیدن به هدف را هموار می کند. مسئله اصلی هدف ماست و در انتهای مسیر قرار دارد. 
ا

زنجیره مسائل کمکی می توانند:

- به تمرکز و کشف عناصر مسئله اصلی کمک کنند. 
- مشوق اندیشه شوند، بار مثبتی به تفکر دهند و گامهای مسئله اصلی را جلو ببرند. 
- نقش محرک بیابند و به واکنش ها سرعت دهند. شیمی دانان به این محرک ها کاتالیزور می گویند. چنین مسائلی در واقع القاء کننده اندیشه ها هستند.

تجزیه و ترکیب مجدد، عملیاتی برای حل مسئله است. تجزیه مسئله اصلی - کل - به یک رشته مسائل کمکی و بار دیگر با ذخیره دانش حاصل از آنها به مسئله اصلی - کل - روی آوردن این است راهی که درک ما را نسبت به مسئله اصلی به تدریج دگرگون می کند و دورنمای روشن تری برای حل آن به ما می دهد. مسائل «مات در دو حرکت» را می توان به پنج سطح از مسائل کمکی تجزیه کرد:

سطح اول: عنصر شرط این مسائل معلوم است و سفید با توجه به این راهنمایی - یعنی حرکت سیاه - حرکت اول (مجهول) را به آسانی پیدا می کند و در حرکت بعد مات می کند.

سطح دوم: سیاه حرکت نمی کند. یعنی شرطی در مقابل سفید وجود ندارد. ولی پیدا کردن حرکت اول - مجهول - به آسانی مسائل قبلی نیست و راهنمایی درباره حرکت اول وجود ندارد.

سطح سوم: این مسائل بر دو بخش اند: 1- مسائلی که در آن حرکت اول معلوم است و 2- مسائلی که در آن حرکت دوم معلوم است. در هر دو بخش عنصر شرط مشخص نیست. بدین ترتیب تفکر بر این مسائل یکبار با تمرکز بر حرکت اول و بار دیگر با توجه به حرکت دوم شروع می شود. این دو روش تفکر برای رسیدن به مات یعنی یکبار از اول به آخر - مبدأ به مقصد- و بار دیگر از آخر به اول - مقصد به مبدأ - نکته ای مهم در یادگیری است.

سطح چهارم: در مسائل این بخش شرط مشخص نیست ولی داده ها مشخص انـد و با دو مهره نامبرده و معلـوم شاه مات می شود. مهارت در همکاری و حرکات مرتبط به یکدیگر نکته این مسائل است.

سطح پنجم: «مات در دو حرکت» بدون هیچ گونه راهنمایی است. حال می توانیم مسائل را حل کنیم.

پس همه مراحل را ادغام می کنیم. با توجه به داده ها باید شرط مسئله را حدس زد و با مرتبط کردن داده ها و مجهول بوسیله شرط مسائل حل شوند. بنابراین کار ذهنی حل کننده را می توان به مثابه نیرویی دانست که به تجربه های حاصل از مسائل سطوح پیشین جان تازه ای می دهد و بین آن تجارب و این مسائل ارتباط برقرار می کند و نقش بسیج کننده و تنظیم کننده در هنگام تفکر بر این مسائل را نیز دارد.
ا

مسائل نقشه راه

مسائل «نقشه راه» مسائل قراردادی و ساختگی هستند که ربط مستقیمی به بازی شطرنج ندارند ولی شناخت و حل آنان برای درک شطرنج بسیار اهمیت دارند. حفظ مهره ها از حملات حریف از اولین مشکلات آموزشی مربیان است. چندین و چندبار باید گفت که مراقب مهره های خود باشید و بی ثمری این گفته ها را در بازی نوآموزان تجربه کرد؟! اندرزها بی فایده است و هیچ کلام سحرآمیزی وجود ندارد. چشمانی که عاد ت ندارند در بیشه گل و گیاه را ببینند هیچ گل و گیاهی را نمی بینند.

چاره کار در آنست که نوآموزان را با این مسائل، در حالی که به وضوح در آن ضعف دارند درگیر کنید. حل یکایک این مسائل که در واقع پالود ه از جنبه های بی ربط اند، بدون تردید تأثیرگذار هستند. 

** توضیحات مطلب برگرفته از سایت آچمز دات آی آر

** حروفچینی کتاب با نرم افزار لاتک و TeXLive

نظرات  (۱۶)

۰۷ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۷ کیان فرهام
سلام جناب عبداله زاده مرسی دوست عزیز واقعا عالی بود برای همه چیز ممنونم پییییییییییییییییییییییروووووووووووووووز باشششششششششششششششید.
اگه میشه مسئله های مات در یک حرکت هم بزارین
ممنون
سلام.آقا رضا ببخشید ریتینگ شما چند است؟
پاسخ:
سلام عزیز
من ریتینگ ندارم، ولی فکر میکنم ریتینگم در حدود 1900 باشه.
ریتینگم1546 است چه کتاب هایی برای افزایش ریتینگم بهم پیشنهاد می کنید؟
اگه اونارو توی وبلاگ بگذارید ممنون می شوم.باتشکر.
پاسخ:
مطالعه ، بررسی و آنالیز بازیهای خود، و همزمان شرکت در مسابقات

برای مطالعه می توانید از کتابهای 9 جلدی آرتور یوسپوف استفاده کرده، که کتابهای بسیار مفیدی است. در صورتی که خواندن این کتابها به زبان انگلیسی برای شما دشوار است، اولین جلد آن توسط آقای مرتضوی ترجمه و منتشر شده، که می توانید آن را تهیه کنید. خواندن تئوری های شطرنج و عمل به آن نیز بسیار مهم است (کتابهایی مانند "سیستم من ، نیمزوییچ" و "رموز استراتژی شطرنج مدرن، ترجمه رضا رضایی")

موفق و پیروز
داداش این کتابایی رو که گفتیو تو وبلاگت بذار

پاسخ:
کتاب های 9 جلدی یوسپوف در این بلاگ هست.
کتابهای دیگر نیز ترجمه شده و در بازار کتاب موجود و قابل خرید است.
با سلام - من اطلاعات کاملی در مورد  نوشتن انجین (جهت برنامه نویسی)  و ارزیابی و ارزش گذاری حرکتها ( مباحث تئوری و الگوریتم آنها ) می خواهم . آیا کتاب یا مرجع دیگری در این زمینه موجود است ؟ 
پاسخ:
درود
اطلاعات کامل و مدونی موجود نیست ، اما میتوانید از اطلاعات زیر استفاده کنید:

New Architectures in Computer Chess – Thesis on How to Build A Chess Engine
(این مقاله یا کتاب بسیار خوبی درباره نوشتن انجین می باشد. (168 صفحه زبان انگلیسی می باشد))

ویکیپدیا: Computer_chess
Computer Chess Programming Theory
The Chess Programming Wiki

پیشنهاد: شما می توانید از انجین های اپن سورس استفاده کرده و نحوه برنامه نویسی یک انجین و منطق اجرای آن را فرا بگیرید.
در حال حاضر انجین stockfish به صورت اپن سورس منتشر شده است و به زبان سی پلاس پلاس برنامه نویسی شده است.
سورس انجین استوک فیش که در GitHub به اشتراک گذاشته شده است و می توانید از GIT استفاده کنید.

قبلا نیز یک کتاب در این زمینه داشته ام (زبان انگلیسی)، در صورت پیدا کردن، به اشتراک خواهم گذاشت.

* این پروژه قبلا در فدراسیون شطرنج نیز در حال انجام بوده است. می توانید با آقای کریمی (دبیر فدراسیون) یا آقای ابراهیم زاده (کمیته پژوهش فدراسیون) تماس گرفته و اطلاعات بیشتری دریافت کنید.
عاقا من فردا مسابقه دارم خیلی از تاک تیک هارو هم بلد نیستم خیلی هم استرس دارم چکار کننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننم؟
کاش ب صورت تصویری می زاشتین
۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۰۶ از نام چه پرسی که مرا ننگ زنام است / وز ننگ چه گوئی که مرا نام , زننگ است
چون امروزه سخن دانی و خوش خوانی نمی ورزند در ایران، هم ازین روی مطلبم رو محاوره ای بیان میکنم
نخست ازت تشکری خاص دارم به جهت رعایت ادبیات صحیح که قادره آدمی رو در بابِ مسئله ای به مقصود تفهیم کنه اونم به لفظِ اندک و معنای کافی
در ادامه نیک میدونم که تحسینت کنم برای اینکه میدونم: تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد و تو(شما دوستانه نیست) وقتی دانسته سخن میگی ـ حتی اگه از مرجعی دیگه کپی کرده باشی این میرسونه که اگه خودت هم قادر به سخن گفتن صحیح نباشی دست کم قادر به شناختن سخن صحیح هستی ـ و این از نظر من قابل ستایشه
ساده تر: ازت ممنونم که با کلامی ساده ولی متین منظور رو میرسونی و به گفته آگاهی
در ادامه شاید باید اذعان کنم که بنا بر کارکتری که دارم و شخصیتم اَرنجه بر  اساسِ تفکری عمیق، (شاید خطا مهم برام) ازین رو آدرس ایمیلی که زدم مال من نیست و نمیدونم مال کدوم آدمِ خود ساخته ایست
و دیگه: اینکارو کردم چونکه 1: دلیلی موجه برای یک اظهار نظر مؤدبانه مشروط به دادنِ آدرس ندانستم
2: دیدم که اکثر کامنتها به قولِ (زمان و بیان) قدیم هستند {گرچه دوتاشون نزدیکتر به اکنونن
از اونجا که با سنتهای بی دلیل که فقط بخاطر عادت شدن سنت مخالفم در این مقطع از کلام سلامی صمیمانه خدمتت تقدیم میکنم. من می ستایم هنر و هنر مند را ـ چرا که معتقدم فقط هنر میتونه موجب رهائی انسان از آشفتگیها بشه
این صفحه رو بوک مارک میکنم تا در زمانی نه چندان دور (گرچه در بی زمانی زیست می کنم و این نمیتونه منظورم رو از دور و نزدیک برسونه) نگاهی بازدید به این پیج داشته باشم
آقارضای گل ـ ای کسی که مشابه بسیار داری ولی مثل هر موجودِ دیگه در جوهرۀ وجود خویشتنِ خود بی نظیر و بی همتایی، بر خودم لازم میدونم که واقفت کنم هر اونچه که در جهان فقط یکی باشه حتما قدر و منزلتش هم نهایت نداره
ساده تر اینکه: حتی یه دونه ماسه بادی بین یه عالمه ماسه های دیگه اگرچه همه شبیه به هم هستن ولی هر کدومشون همون یه دونه هستن/ به همین دلیله که هرچی که تو دنیا یه دونه باشه قدر و قیمت نداره. و تو هم مثل همه ی عناصر ریز و درشت یه دونه ای و قدر خودت رو با استدلالی که کردم بدون
سخن دراز کشیدم ـ ولی ـ امیدم هست که ذیلِ عفو بدین ماجرا بپوشانی
صفحه ی شطرنجِ عشق، عرصه ی جولان توست
کشته هزاران سوار، از نوکِ مژگانِ توست
پیش بران اسب را ، بر صفِ عشّاق زن
جانِ همه عاشقان ، در کفِ دستانِ توست
یه بچه خاکی هستم که معتفده وقتی صفحه ای بسته مثلِ شطرنج وجود داره ـ میتونه در ظاهر بی نهایت به نظر برسه ولی در حقیقت نهایت داره چون میزان بسته ست
واسه همین فکر میکنم که اگه زمانی قفل این بازی باز بشه مشخص خواهد شد که بعنوان مثال سفید که آغاز گره بازیه، چه بخواد وجه نخواد در نهایت بازنده خواهد بود ـ و ما اینو نمی پذیریم چون تعداد حرکات و امکانات مختلف، با این نحوه از دیدگاهمون به شطرنج بیشتر از اونه که با یک صدسال عمر هم به نتیجه ی غایی  نمی رسه چنانچه که نرسیده
ما ( من و دوستای قدیم ) زمانی به نحوی حرف میزدیم که من اسمشو گذاشته بودم ادبیاتِ ریاضی
به این شکل که کلام اگه در جای اصلی خود قرار بگیرن میتونن پاسخگوی سئوال باشن مثلا:
بدبین، بد میبینه / هرکی تند تر بره، زودتر می رسه به تهِ خط (هر خطی ـ اتوبان تهران قم ویا جاده ی عمر )
البته مثال های معقول تری داشتم که هم اینک ذهنم برای بیانش یاری نمیکنه
تو بازی شطرنج همیشه دنبال  کسی بودم که پیدا کردنِ کلید  بازی براش مهمتر از بردن باشه اما شخصم یافت نشد هیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــچگاه
بتازگی خودم متوجه شدم که میشه با تکیه بر اصولِ آهنگ و ضرباهنگ که حیات هم ازون نشئه گرفته و شادمانی میکنه به نتیجه ای رسید
خیلی دوست دارم کسی رو پیدا کنم که اندیشه ای باز و جوهره ای مایل به فهم داره رو پیدا کنم
حتی تو سایتِ chess.com هم در میونِ افرادی از ممالک مختلف با فرهنگهای خاص خودشون باز نتونستم چنین شخصی رو پیدا کنم ـ همشون اول می خواستن ببرن و دوم میخواستن بفهمن  ـ این حرف منو یادِ جنسِ مؤنث انداخت که تجربه بهم نشون داده که با رفتارشون میگن : من اول female هستم و دوم انسان!
اینکه در این لحظه از زمانِ عمرم اینجا و در حال تایپِ این حرفها هستم بسیار اتفاقیه: ولی هیچ اتفاقی اتفاقی نیست
ساقیا مِی ده، که با حکمِ ازل تدبیر  نیست ـ قابلِ تغییر نَبوَد آنچه تعیین کرده اند. ""حضرتِ دوست *حافظ*=شمس الدین محمد"" / و یا : هنجاری که بر جهانِ هستی حکم می رانَد ، سرنوشتِ مردمان را نیز زیرِ فرمان دارد( شنیده ام کوروش گفته) 
دنبال سایتی مایتی چیزی می گشتم تا بتونم حرکتی صحیح رو برای رسیدن به نتیجه ی دلخواهم تو یه تورنومنتی که دارم بازی میکنم پیدا کنم که منو رسوند به اینجا و هم اینک
نزدیک به 2 ماه میشه که شطرنج رو آغاز کردم و تو سایت ریتیگم 1212 ست ( اینکه واقعا این باشم و نه رو نمی دونم)
از شیوه ی بیانت لذت بردم که دست به تایپ شدم
فردا نگاهی میکنم تا ببینم آیا ریپلای داشتم یا نه . 
یه پاون و یه بیشاپ عقب هستم ولی خودت بهتر میدونی که دلیل بر نتیجه ی نهایی نمیشه
میخواستم جایی رو پیدا کنم تا بهترین حرکت رو بفهمم. / این لحظه دلم میخواد بگم : هر کس که مدعیه طولانی بودنِ حرفمه میتونست و میتونه ادامه نده و نخونه
 فرصتم احتمالا توی تورنومنتِ سه روزه ای که دارم طی میکنم فردا یا پس فردا تموم میشه
تو پیجم کامنت گذاشتم که این بخشی از زندگیه نه همه ی زندگی ـ و اگه دلم میخواد که این بازی رو واگذار نکنم فقط به این دلیله که حریفم با ریتیگی کمی بالاتر از من بسیار خود شیفته ست
حالا موقعیتِ مهره هامو بیان میکنم با این تصور که شاید فردا بفهمم که کدوم حرکت درسته و چرا
امیدوارم کسی تو این مسیر، راهِ تمسخر رو پیش نگیره چون مثل حافظ از پیش جوابشو دادم: گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید ( تو مثل اون نباش و خیرخواه باش و) گو، تو خوش باش (ازین روی) که ما گوش به احمق نکنیم.
 ترتیب مهره ها به قرار زیره و من سیاه بازی میکنم و در بالا هم ذکر کردم که یه پیاده و یه فیل عقب هستم
وضعیتِ مهره های پیاده و شاهِ سیاه :   h6 & g5 & f4 + kc5
مهره های سفید :  b6 & Bc6 & Ke2 & f3 & g2 & h3
خودم فکر میکنم اگه سفید بازی میکردم مطمئنا برنده بودم ولی حالا که سیاه هستم و در این وضعیت فکر می کنم که در خوشبینانه ترین حالت میتونم بازی رو به تساوی بکشم
ازینکه تو دوماه درین سطح بازی میکنم از خودم ناراضی نیستم.
فردا نگاه میکنم ببنم که آیا شما یا کسی پاسخی معقول و مستدل  ارائه کرده که ازش بهره ببرم(مهم نیست حتما ببرم ) مهم اینه که به معلوماتم اضافی بشه/ در ضمن آقا رضا  بازی با ریتم رو که گفتم مد نظر داشته باش اگرچه بنظر معقول نمیاد.
در نهایت امیدوارم که رنچش خاطری رو سبب نشده باشم. باور دارم که: خار، گرچه جان بکاهد، گل عذرِ آن بخواهد
امیدوارم که بابتِ هر خطای سهوی احتمالی که صورت دادم منو ببخشین و فردا با تعریف و انتقاد درست روبرو بشم ـ من هرگز از کسی که همواره منو بیجهت تأیید کرد چیزی نیاموختم و از کسی هم که منو مغرضانه نفی کرد دل آزرده نشدم.
ضمنا چون فهمیدم همه دوست دارن برن بهشت اما نمیخوان که قبلش بمیرن ( واقعا عجیب نیست؟ ) در نتیجه آرزو می کنم که شاهدِ زمانی باشیم که بهشت اومده زمین
دلهایتان شاد و روزگارتان آباد باد
انسانهای واقع بین، رؤیاهایشان هم واقعیست
پاسخ:
درود دوست نازنین
از قلم زیبا و شیوای شما سپاسگزارم.
در باره دیاگرامی که بیان کردید, نوبت حرکت با سفید است؟ دیاگرام زیر:
دیاگرام  (بر روی لینک کلیک کنید)

دو روز آخر هفته درگیر امتحان هستم. سعی می کنم خیلی زود پاسخ بدم.
شاد باشید
۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۲۶ اگه فرصت بدی میگم کی هستم ـــــ وگرنه ـــــ من همین هستم که نیستم
آقا رضای گل
دیاگرام همونیه که گفتی /  اینو فقط باید اضافه کنم که الان شاهِ سفید تو خونه ی دی 3 قرار داره و نوبت منه
38 ساعت هم  وقت دارم. 
و حالا  ســــــــــــــــــــلام.
۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۲۷ اگه فرصت بدی میگم کی هستم ـــــ وگرنه ـــــ من همین هستم که نیستم
آقا رضای گل
دیاگرام همونیه که گفتی /  اینو فقط باید اضافه کنم که الان شاهِ سفید تو خونه ی دی 3 قرار داره و نوبت منه
38 ساعت هم  وقت دارم. 
و حالا  ســــــــــــــــــــلام.
سلام آقا رضا
10 ساعت از الان وقت دارم
اگه بودی و میدونستی بهترین کار چیه خوشحالم میکنی
بهت میخوره که از شاد کردن دیگران خودت دلشاد می شی
8 ساعت دیگه نگاهی اینجا  دارم
دلشاد باشی ـ  چه با دلیل چه بیدلیل
سلام آقا رضا
10 ساعت از الان وقت دارم
اگه بودی و میدونستی بهترین کار چیه خوشحالم میکنی
بهت میخوره که از شاد کردن دیگران خودت دلشاد می شی
8 ساعت دیگه نگاهی اینجا  دارم
دلشاد باشی ـ  چه با دلیل چه بیدلیل
۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۰۳ رضا عبداله زاده
درود
ادامه زیر می تونه خوب باشه اما سیاه بازنده است.
3... Kxc6 4. Ke4 Kxb6  5. Kf5 Kc5 6. Kg6  Kd5 7. Kxh6 Kd4 

سیاه فیل و پیاده ستون b , c  را میگیره اما سفید با شاهش به پیاده های ستون h و g حمله می کند و پیاده هایش را ارتقاء می دهد. (مگر اینکه حرفت این طرح برد را دنبال نکند!)
سلام رضا
خوب شد چند دقیقه پیش یه سر زدم به سایت دیدم این بازی رو 72 دفیقه وقت دارم . حرکتمو کردم و بازی بعدی رو دیدم 9 دقیقه وقت داشتم / خوب شد حواستم بود. اونم حرکتمو کردم
و اما راجع به این بازی. همونجور که خودتم اشاره کردی و منم قبلا گفتم سیاه باید ببازه مگر اینکه سفید اشتباه کنه
وضعیت رو ازینجا میگم : شاه سیاه که سی 5 بود/ شاه سفید دی 3 بازی کرد/ منم دی6 بازی کردم/ اونم دی4/ منم اچ5/ که الان دارم اینو تایپ میکنم دیدم که حرکتشو کرد. // شاهش ئی4/ که از گوشه بره تو کارِ پایه ی سربازا / حالا تصمیم سخته/ حرکتم به تعویق میندازم تا شاید تو چیزی به فکرت برسه/ اما منکه هرجور حساب میکنم می بینم اون برده
فقط نکته ای که از قوانین بازی نمیدونم ولی روش حساب میکنم این احتماله که پیاده ی اچ من که با یه گام شروع کرد بتونه اونجا کاری بکنه اما می بینم چون تو گوشه ی صفحه ست کاری ازش برنمیاد و گیر میکنه.
حالا که حرکتمو کردم سه روز وقت دارم/ حرکتی نمیکنم به این امید که از حرکتی ناب بیخبر باشم و تو ذهنمو ارتقا بدی
در هر صورت حالم گرفته نمیشه و بابتِ همدلی و هنرورزیت  خوشحالمو متشکر
برات آرزو میکنم اونچه رو که بهتره/ بقولِ رفیقمون "" حضرتِ دست شمس االدین محمد(= فروغِ حق داوریِ ستوده شده) یا حافظ(نگهدارنده) : خداوندا، مرا آن ده، که آن بِه. / یاد اینم افتادم: تا چه بازی رخ نماید، بیدَقی خواهیم راند، عرصۀ شطرنجِ رندان را ـ مجالِ شاه نیست.
بددددک نیست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی